پادشاه رمان - 19

بهترین مکان برای نمایش تبلیغات شما بهترین مکان برای نمایش تبلیغات شما بهترین مکان برای نمایش تبلیغات شما

دانلود رمان آسمان به زمین می آید

بازدید: 195

دانلود رمان آسمان به زمین می آید

 

نام رمان :رمان آسمان به زمین می آید

نویسنده به قلم :سیدنی شلدون

حجم رمانحجم رمان : ۴.۳۶ مگابایت پی دی اف , ۱.۲۳ مگابایت نسخه ی اندروید , ۱.۰۹ مگابایت نسخه ی جاوا , ۲۳۳ کیلو بایت نسخه ی epub

خلاصه رمانخلاصه ی از داستان رمان:

داستان درباره ی زنی به اسم دنا ایونز هستش که توی تلویزیون به عنوان گوینده مشغول به کار است که طی یک اتفاق در صدد کشف راز قتل پنج عضو خانواده ای سرشناس بر می آید که….

 

صفحه ی اول رمان:

او شتابان در خیابان پنسیلوانیا ، به فاصله یک چهار راه از کاخ سفید راه میرفت و از باد سرد ماه دسامبر می لرزید. که ناگهان زوزه ی گوشخراش و دلهره اور اژیر حمله هوایی را شنید و سپس یک هواپیمای بمب افکن بر فراز سرش به گوشش خورد. هواپیما اماده بود محموله مرگ خود را در هوا خالی کند. او در حالی که هراسان و مبهوت در احاطه مه قرمز رنگی از وحشت قرار داشت، از حرکت باز ایستاد.
ناگهان به سارایوو بازگشته بود ، و میتوانست زوزه ی تیز و گوش خراش فروافتادن بمب ها را بشنود. چشم هایش را محکم بست ، اما امکان نداشت بتواند تصویر وقایع اطرافش را از ذهن خود پاک کند. اسمان یک پارچه اتش بود و صدای شلیک سلاح های خودرکار، هواپیماهای غران ، و صدای ومپ انفجار خمپاره های مرگبار گوش هایش را کر میکرد.ساختمان های نزدیک منهدم میشدند و همچون ابشاری از سیمان اجر و غبار فرو میریختند. مردم وحشتزده به هر سو می دویدند و سعی می کردند از چنگال مرگ بگریزند.
از دور دست ، خیلی دور دست ، صدای مردی به گوش می رسید که می گفت :«حالت خوب است؟»
او اهسته و با احتیاط چشم هایش را گشود. بار دیگر در خیابان پنسیلوانیا و در پرتو افتاب سرد زمستانی بود و به غرش هواپیمای جت و اژیر امبولانسی که هر دو در حال دور شدن بودند و صدایشان محو میشد گوش میداد، صداهایی که ان خاطرات شوم را در ذهن او زنده کرده بود.


این مطلب در تاریخ: سه شنبه 21 مهر 1394 ساعت: 17:51 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

دانلود رمان دختری به نام سیوا

بازدید: 298

دانلود رمان دختری به نام سیوا

دانلود رمان دختری به نام سیوا

 

نام رمان :رمان دختری به نام سیوا

نویسنده به قلم :پانته آ

حجم رمانحجم رمان : ۳.۰۸ مگابایت پی دی اف , ۱.۱۲ مگابایت نسخه ی اندروید , ۰.۹۹ مگابایت نسخه ی جاوا , ۲۰۶ کیلو بایت نسخه ی epub

خلاصه رمانخلاصه ی از داستان رمان:

داستان درباره ی دختری به نام سیوا س که در آمریکا زندگی میکنه  و برای گرفتن انتقام از خانواده ی مادریش به ایران میاد و در ایران اتفاقاتی براش میفته که…….

 

خانوم از این خیابون نمیتونم برم انگار بسته است !
از شدت گرما و غرغرهای حشمت کلافه شده بودم این شال مسخره هم انگار حکم طناب دار رو داشت با عصبانیت گفتم به جهنم که بسته است برو از یه مسیر دیگه فقط زود منو برسون به یک خراب شده ای تا سریع کارم رو انجام بدم ! حشمت – چشم خانوم ! میدونستم اون بدبختم کلافه است ولی وقتی عصبانی میشدم خودی و غریبه نمیشناختم اخلاق سگیم رو همه میشناختن ! حشمت – خانوم رسیدیم اینم کوچه بوستان هیمنجاست ؟یه نگاه به اطراف کردم آره همین خونه همین ساختمون بعد از بیست سال هنوز عوض نشده درست کنار خونه یه بنگاه املاک بود رو به حشمت گفتمهمینجاست میدونی که چیکار کنی ؟حشمت – بعله خانوم ! یه کم شیشه ماشین رو دادم پایین هنوز نمای ساختمون مثل عکسی بود که مامان نشون داده حوصله تجدید خاطرات و حرفهای مامان رو نداشتم اه این حشمتم که دیر کرد خم شدم سمت فرمون و چندتا بوق زدم اونم مثل جت اومد سمت ماشین حشمت – بعله خانوم ! کلافه گفتم – پس کجایی رفتی خونه بسازی؟حشمت – آخه خانوم این آقاهه ادا میاد من – هر چی رو من گفتم تکرار کردی ؟حشمت – بعله خانوم گفتم دنبال خونه ام توی همین منطقه برای خرید

 


این مطلب در تاریخ: سه شنبه 21 مهر 1394 ساعت: 12:53 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(1)

دانلود رمان عشق محال او

بازدید: 385

دانلود رمان عشق محال او

دانلود رمان عشق محال او

دانلود رمان عشق محال او

نوشته شقایق دهقانپور کاربر نگاه دانلود

آوا دختری است که برای ازدواج نکردن با پسر عموی خود با او و خانواده خود لجبازی میکند و وارد یک بازی میشود که سرنوشت او را رقم میزند و او با….پایان خوش

بگو قبل از تو کی بودم

بگو قبل از تو کی میشم

نیار اسم جدایی رو

قشنگ نیست حتی شوخیشم

قسمتی از داستان

آخــــــــــی اینم از آخرین امتحان این ترمِ کوفتی!خسته شدم،اونم با این برنامه ریزی کردن دانشگاه!ده روز مونده به امتحان، دانشگاه رو تعطیل میکنن بعدش امتحاناتشون پشت سر همه!آخه یکی نیست بگه کی تو اون ده روز میشینه درس بخونه؟!من که اصلاً نفهمیدم اون ده روز چطوری گذشت!
شروین:خــــــب آوا خانم بلاخره بعد از شیش ترم فکر کنم دیگه اگه خدا بخواد قراره فوق دیپلمتو بگیری!
-:زهرمـــــــار…
شروین و محسن زدن زیر خنده که کاوه گفت:زهرمار چتونه؟نه اینکه شماها خیلی درس خونین!
-:همینو بگو والا،اعتماد به نفس این دونفر رو خلال دندون داشت الان تنه درخت بود!
محسن:اووووو خیلی خب بابا!
-:ساکت بابا!چقدر حرف میزنی؟!

 


این مطلب در تاریخ: سه شنبه 21 مهر 1394 ساعت: 12:44 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

دانلود رمان قلب های شکسته

بازدید: 164

دانلود رمان قلب های شکسته

دانلود رمان قلب های شکسته

دانلود رمان قلب های شکسته

 

نام رمان :رمان قلب های شکسته

به قلم :مهین کیخسروی

حجم رمان : ۲.۷۵ مگابایت پی دی اف , ۱.۱۱ مگابایت نسخه ی اندروید , ۰.۹۸ مگابایت نسخه ی جاوا , ۴۰۰ کیلو بایت نسخه ی epub

خلاصه ی از داستان رمان:

داستان درباره ی دختری به اسم شیرینه که در جشن عروسی دختر عمویش با سروش پسردایی دختر عمویش آشنا می شود.مادر سروش اصرار داره که سروش با دختر خاله اش ازدواج کند ولی سروش به او علاقه ای ندارد .بالاخره با پا فشاری های سروش مادرش تسلیم میشود و شیرین و سروش نامزد می شوند اما…….

 

صفحه ی اول رمان:

اواخر اردیبهشت ماه بود،خورشید برای رسیدن به وسط آسمان تقلا میکرد و شیرین تقلای خود را برای بیدار شدن.تا اینکه بالاخره بر خواب چیره شد لحافش را کنار زد و کمی چشمهایش را مالید،صدای مادر را شنید که میگفت:

_شیرین!شیرین من دارم میری بیمارستان،یکی از همکارام مرخصیه،ممکنه امروز دیر بیایم با من کاری نداری؟

_نه مادر!فقط اینکه امروز ناهار چی درست کنم؟!

_هرچی که خودت دوست داری…راستی فکرات و درمورد حسین هم بکن؛من رفتم خداحافظ.

حسین خواستگار شیرین بود که پاش را توی یک کفش کرده بود و الا و بلا دختر خاله شیرین و میخوام ولی میمنت حاضر نبود دخترش را به این زودیها به خانه بخت بفرستد ولی با این حال هر خواستگاری که برای دخترش می آمد از او میخواست که خودش تصمیم بگیرد.

 


این مطلب در تاریخ: سه شنبه 21 مهر 1394 ساعت: 12:43 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

دانلود رمان زندگی ترمه

بازدید: 163
دانلود رمان زندگی ترمه

دانلود رمان زندگی ترمه

 

نوشته مهساطاهری

خلاصه:  داستان ترمه دختری تنها که با فرار از گذشته و گذروندن روزای سخت با افرادی جدید آشنا میشه که دنیای بی رنگ اونو با رنگ های زیبا تلفیق میده…و ترمه وارد مرحله جدیدی از زندگیش میشه…زندگی پر فراز و نشیب اما…

 

قسمتی از داستان

باکلید درخونه رابازکردم…کفشامو دراوردم وازهمون جلوی در،چشمم به تی وی خاموش وخونه تاریکمون افتاد.حتمامامان اینبارخونه خاله رفته بود…عجیب بودکه خونه رو واسه من خالی گذاشته…شاید…
بیخیال افکار ازاردهنده همیشگی شدم ودرحالیکه شالمودرمی اوردم واردخونه شدم،به سمت اتاق خودم رفتم وکیف وشالموروی صندلی میزکامپیوترانداختم…همزمان که دکمه های مانتوم رابازمیکردم باپادکمه کیس رازدم تاکامپیوترروشن بشه…مانتوم راازتنم دراوردم وهمراه کیف وشالم به یه گوشه اتاق پرت کردم،ازخستگی وگرماکلافه شده بودم…ازکشوی میزی که کنارمیزکامپیوتربود،یه شرتک دراوردم که همون موقع کامپیوترویندوزرابالااورد وروشن شد…رمزپسورد را واردکردم وبایه حرکت شلوارمودراوردم وکنار بقیه وسایلام که یه گوشه اتاق بود،انداختم ولباسموبا یه شرتک وتاپ عوض کردم…خودموروی صندلی چرخون میزکامپیوتر ولوکردم واهنگ موردعلاقموگذاشتم وبابی حوصلگی پاهامو روی میزدرازکردم…چشاموبستم وهمراه با اهنگ زمزه کردم:
توروکجاگمت کردم بگوکجای این قصه
که حتی جوهرشعرم همینوازتومیپرسه
که چیشداونهمه رویاهمون قصری که میساختیم
دارم حس میکنم شایدمنو توعشقونشناختیم منوتوعشقونشناختیم
ناخوداگاه اهی کشیدم ویادروزای گذشته ام افتادم، یادروزای بدی که مازیارواسم درست کرد…یادالتماساو اشکایی که واسش ریختم …اون کارها…اون تلاشا…اون خاطره ها…اون ساعتها وحالی که داشتم…حتی یذره به حال من فکرنمیکردوعذابم میداد،ولی اخه چرا!!؟چرازندگیم به این روزافتاد؟//صورتم ازاشک خیس شده بود ولی اینبار بجای تکراراون افکار،اهنگ راباصدای بلندخوندم وگریه کردم:


این مطلب در تاریخ: سه شنبه 21 مهر 1394 ساعت: 12:41 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

دانلود رمان آخرین بوسه

بازدید: 5526
دانلود رمان آخرین بوسه

دانلود رمان آخرین بوسه

 

رمان آخرین بوسه

نوشته مهسا۹۳

جلداول

 

نمیـــــــــــــــــــــدانم,,,,, ﭼﺸﻤــﺎﻧﺖ ﺑﺎ مـــــــــــــــــن چه می‌کند!!! ﻓﻘﻂ ﻭﻗﺘﯽ که ﻧﮕﺎﻫﻢ می‌کنی ﭼﻨﺎﻥ ﺩﻟﻢ ﺍﺯ ﺷﯿﻄﻨﺖ

ﻧﮕﺎﻫﺖ میــــــــــــــــــــــلرزدکه ﺣﺲ میــــــــــــــــــــــکنم ﭼﻘﺪﺭ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﻓــــــــــﺪﺍا ﺷﺪﻥ … ﺑﺮﺍﯼ ﭼـــﺸﻤﻬﺎﯾــــــــــــــﻲ که ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻧﯿﺎﯼ مـــــــــــــــــن ﺍﺳﺖ …!

توجه!

همه شخصیت ها و داستان خیالی بوده و وجود خارجی ندارند

خلاصه:

آروشا راد دختری شر و شیطونه که سختی های روزگار توی دوران کودکیش نتونست این روحیش رو ازش بگیره

تا اینکه خودخواهانه دل یه عاشق رو میشکنه ، ماه ها و روز ها میگذرن و` آه` عاشق گریبانشو میگیره ، کسانی سر راهش قرار میگیرن که برخی زندگیش رو سخت تر و پر فراز و نشیب میکنن و برخی راه رو براش هموار میکنن و عشقی که فراغ چندین ساله رو به همراه داره و در نهایت آخرین بوسه…. آروشا چگونه با این سختی ها مقابله میکنه؟…


این مطلب در تاریخ: سه شنبه 21 مهر 1394 ساعت: 12:39 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(2)

دانلود رمان همخونه دیونه

بازدید: 1622
دانلود رمان همخونه دیونه

دانلود رمان همخونه دیونه

 

نوشته mahtabکاربر انجمن نگاه دانلود

خلاصه:

رمان درباره دخترى ب اسم رها هست که ى دختر شرو شیطونه و پدر و مادرش رو از دست داده و خونواده پدر و مادرش هیچ سراغى ازش نمیگیرن و اون با دو تا از دوستاش همخونه هست و دانشجوى زبانه و هم تو یکى از آموزشگاههاى زبان تدریس میکنه و خرج درس و دانشگاهو زندگیشو خودش درمیاره و قلبش درگیر یک عشق یک طرفس .
بنابر دلایلى رها و دوستاش مجبور میشن از خونه اى که هستن دربیان و اتفاقاتى که باعث تغییر زندگیش میشه و اون رو تو دوراهى سختى قرار میده و بین دو عشق قرار میگیره
رمان از زبان رها نوشته میشه
حالا با خوندن رمان قضایا براتون روشن میشه ………پایان خوش

 

قسمت از داستان
خسته و کوفته از سر کار برگشتم و در رو باز کردمو
وارد خونه شدم طبق معمول هما تو آشپزخونه بود اینو از صداى بهم خوردن ظرفا بهم فهمیدم پاتوقش آشپزخونه بود زیادى ب خورد و خوراک شکمش میرسید ى دختر تپل بود ولى خیلى مهربون بودبهش سلام دادم و رفتم طرف حموم تا دوش بگیرم خستگى از تنم در بره
زیر دوش بودم که یهو ى تیکه کوچیک از اون آجراى سقف شتلق افتاد رو گردنم جدا از اینکه خستگیم در نرفت ى درد هم نصیبم شد مات و مبهوت هنوز تو شوکه این بودم که چجورى آجر تکه شد و خورد به گردنم خیره شدم به سقف و زود دوش گرفتم و حوله رو پیچیدم به تنم و از حموم زدم بیرون.
هاله؟هاله؟نکبت کجایى؟
صداش از داخل آشپزخونه اومد
چقد این بشر شکموء
هاله:چى میگى باز صداتو مث کلاغ انداختى سرت بنال
رها:مگ تو به این صدرى نکبت نگفتى بیاد خونه رو ى ترمیمى چیزى بکنه همین روزاس که رو سرمون خراب شه

 


این مطلب در تاریخ: سه شنبه 21 مهر 1394 ساعت: 12:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 20

ورود کاربران


» رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد

آمار

آمار مطالب آمار مطالب
کل مطالب کل مطالب : 136
کل نظرات کل نظرات : 5
آمار کاربران آمار کاربران
افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا تعداد اعضا : 4

آمار بازدیدآمار بازدید
بازدید امروز بازدید امروز : 34
بازدید دیروز بازدید دیروز : 114
ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 0
ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 2
آي پي امروز آي پي امروز : 14
آي پي ديروز آي پي ديروز : 23
بازدید هفته بازدید هفته : 305
بازدید ماه بازدید ماه : 815
بازدید سال بازدید سال : 4,632
بازدید کلی بازدید کلی : 126,413

اطلاعات شما اطلاعات شما
آی پی آی پی : 18.216.115.44
مرورگر مرورگر : Safari 5.1
سیستم عامل سیستم عامل :
تاریخ امروز امروز : یکشنبه 30 اردیبهشت 1403